نقش روابط عمومی‌ها در فرهنگ‌سازی اقتصاد مقاومتی
  اطلاع رسانی و تعاملات اجتماعی انجام نیاز سنجی از مهم‌ترین وظایف روابط عمومی‌ها در انعکاس چهره واقعی و مطلوب جامعه هستند. کسب اعتماد متقابل بین مردم و مسئولان، جلب همکاری و مشارکت نظارت همگانی به کمک هنر روابط عمومی و علم اجتماعی می‌تواند در پیشبرد اقتصاد مقاومتی موثر و راهگشا باشد.

 زیرا تحقق اقتصاد مقاومتی، در‌ گروی آموزش صحیح به مردم، فرصت دهی به آنها برای ایفای نقش و فرهنگ سازی است. اقتصاد مقاومتی برای آنکه ازحالت شعاری خارج و به برنامه عمل تبدیل شود به مشارکت مردم نیاز دارد.
همه اینها بخشی مهم از وظایف روابط عمومی‌هاست. فرهنگ سازی از طریق رسانه‌ها و توجه به ابتکارات خود مردم و ایجاد نهادهای ارائه دهنده خدمات نوین و موثر موجب تقویت روحیه و انگیزه‌دهی می‌شود.

که روابط عمومی به‌عنوان یک رسانه می‌تواند در اصلاح الگوی مصرف که از ابتدایی‌ترین و اصلی‌ترین مقوله اقتصاد مقاومتی است نقش بسیار ارزنده ‌ای را ایفا کند زیرا تغییر از فرد شروع می‌شود ( فرد درون نظام خانواده) اقتصاد مقاومتی باید موازنه داشته باشد در سطح خرد و از درون (خواسته) شود آموزش مفید و صحیح سازمانی می‌تواند راهگشا باشد. فرهنگ سازی و درونی‌سازی اقتصاد مقاومتی یعنی افراد خودشان بر عملکرد خود و دیگری نظارت کنند.

فرهنگ پدیده‌ای اکتسابی است و مقولات متعددی را در بر می‌گیرد. اولین گام برای گفتمان سازی فرهنگ اقتصاد مقاومتی یافتن مقوله‌ها و تعریف دقیق و صحیح آنها با در نظر گرفتن شرایط موجود در جامعه و نیازهای تک تک افراد است بنابراین برنامه ریزی درست بخشی ازگفتمان فرهنگی اقتصاد مقاومتی است مدیریت در جامعه سه سطح عمومی، نخبگانی و توده‌ای دارد از مهم‌ترین تمایزهای این سه قشر روش درک واقعیت‌ها و رفتار مبتنی بر آنهاست برنامه‌ریزی و انتظار عمل داشتن از مردم مستلزم آن است که اقناع شوند.

راهکارها نباید تجویزی باشند و در حد ابلاغیه و دستورالعمل باقی بمانند بلکه نیاز است تا مفاهیم درونی سازی شوند و افراد خود به جنبش و تحرک در آیند. کم هزینه‌ترین، مفیدترین، کوتاه‌ترین و سریع‌ترین راه برای رسیدن به اهداف اقتصاد مقاومتی جلب مشارکت همگانی است درک ضرورت تغییر رفتار، موجب می‌شود افراد خود به نوآوری‌هایی در این زمینه دست بزنند و اقدام کنند و این مهم می‌تواند توسط روابط عمومی‌ها صورت گیرد.

تحقق اقتصاد مقاومتی بیش از آنکه امری اقتصادی باشد امری فرهنگی است زیرا اقتصاد مقاومتی باید به یک باور عمومی تبدیل شود. از طریق گفتمان توسط آموزش و پرورش، رسانه‌ها، صدا و سیما و روابط عمومی‌ها این مهم باید صورت گیرد مدیریت فرهنگی اقتصاد مقاومتی باید با مدیریت مصرف همراه باشد تا به ریاضت اقتصادی تبدیل نشود. دانشگاهها نیز باید مبانی و مطالب مرتبط با اقتصاد مقاومتی را در برنامه‌های خود بگنجانند تا بصورت عملی افراد را آموزش دهند باید توجه داشت که امروزه اقتصاد تنها تولید کالا نیست بلکه دانش و اطلاعات ضروری‌ترین کالاهایی هستند که به گران‌ترین بها خریداری می‌شوند. ایجاد تعهد و مسئولیت در افراد از مردمی بودن وجهه اقتصاد مقاومتی است.

بینش و نگرش بنیادی‌ترین موتور محرکه فعالیت‌های انسانی است که می‌تواند توسط یک روابط عمومی دانش بنیان و به روز و حرفه‌ای و با استفاده از رسالت خطیر مهندسی افکار عمومی در جریان واکنش‌ها و بازتاب‌های جامعه در رابطه با اقتصاد مقاومتی قرار گیرد.‏

از سویی، امروزه ملاحظات جدیدی برای شناخت سطوح توسعه یافتگی جوامع وبه تبع آن فردی و اجتماعی مطرح است. تحولات و تطورات زندگی بشر ما را ملزم می‌کند گذشته را بخوانیم و آینده را بنویسیم. برای نیل به این مهم باید به دانش و مهارت‌های جدیدی مجهز شد. قدرت تفکر ( تفکر محاسباتی) و شناختی و مدیریت آن (مدیریت باز شناختی) در عصری که با انباشت اطلاعات و گسترش فناوری‌های ارتباطی و اطلاعاتی مواجه هستیم از مولفه‌های مهم توانمندی سازی به شمار می‌رود. ارتباطات و اطلاعات بنیادترین سطح توانمندی برای زیستن در عصر جدید است که بتوانیم با استفاده از روش‌های مناسب و هوشمندانه از آنها به امکان آفرینش و تولید برسیم. در فرهنگ جهانی و ارتباطات فراملی اطلاعات و ارتباطات مبین قدرت و نفوذ جوامع است که به توسعه پایدار منتهی می‌شود. که در آن شهروندان به سطوح بالایی از دسترسی به اطلاعات و توانمندی بهره برداری از آن خواهند رسید. ظرفیت سازی به متن جامعه وارد می‌شود و تحرک و پویایی با توانمندکردن شهروندان‌ محقق می‌شود به عبارت دیگر جامعه دانایی محور جامعه‌ای است که درآن رسانه‌ها و فناوری‌های اطلاعاتی صرفاً به اطلاع رسانی اکتفا نکرده بلکه با توان افزایی و ظرفیت‌سازی آحاد مردم قدرت شناخت و نقد و نظر می‌آفریند توسعه و پیشرفت از طریق دانش افزایی، کارآفرینی و ایجاد ثروت، ارزش افزوده یک جامعه محلی یا ملی از طریق این مسیر حاصل می‌شود ودر نهایت توسعه پایدار را رقم می‌زند. زیرا در دنیایی مملو از تغییرات پی درپی فهم پدیده‌ها امری بایسته است باید در برابر انبوه پیام‌ها منفعل نبوده بلکه کنشگر باشیم. رفتار کنشگر مبتنی بر ادراک است. نباید سرمایه فردی و زمانی یک شهروند تحت‌الشعاع ابزارها و ماشین‌ها پایمال شود. ماشین‌های هوشمند با هوش مصنوعی مدیریت می‌شوند و انسان‌ها باید از هوش و توانمندی ذهنی و فکر خود بهره‌برداری صحیح داشته باشند.
مزیت انسان قدرت تفکر هوشمندی و مدیریت ذهن است. از سوی دیگر تکیه صرف به افزایش ابزارهای‌ فناورانه عامل توسعه یافتگی و مزیت رقابتی در فضای امروز نیست بلکه مهم آنست که اطلاعات را به حد و مناسب با نیازهای خود دریافت کنیم و بتوانیم آنها را مدیریت کنیم. رسانه‌ها در خدمت انسان‌ها هستند برای توسعه یافتگی و تمدن‌سازی هدایت و مدیریت جریان‌های اطلاعاتی که در نظریه برجسته سازی به مردم بگویند که به چه فکر می‌کنید؟ و بنا بر نیاز سنجی و خواسته‌های مردم برای آنها برنامه‌ریزی می‌کنند. سواد محصول توانمندی است و کلید ورود به توسعه پایدار، خرد، تعقل و تفکر نقش بنیادی در این موارد دارند. دسترسی به اطلاعات و دانش برای کارآفرینی و خلق ثروث کوتاه‌ترین و کم‌هزینه‌ترین راه برای توانمندسازی و توسعه پایدار است. هدایت و مدیریت جریان‌های اطلاعاتی از حیث فردی، اجتماعی و حکومتی حائز اهمیت است چون باید پیام راخوب دریافت کند ودرک کرده و سپس عکس العمل نشان دهد تا بازخورد آن هم برای خود و جامعه موثر بوده و ماندگاری قابل قبولی داشته باشد. زیرا ما در همه جوامع به تعامل و همکاری برای دغدغه‌های جمعی مشترک احتیاج داریم.‏

*منبع: روزنامه اطلاعات؛ 1396،4،21