چون گشودند زهم دفتر دانائی را
زمزمه کرد ملک نغمه شیدائی را
کرد پُر نور خدا این شب رؤیائی را
تاببینند همه جلوه زیبائی را
هاتفی گفت در رحمت حق واشده است
خلقت روی علی اکبر لیلا شده است
این گل سرخ که رخساره احمد دارد
خال برگونه خود، ابروی ممتد دارد
رنگ و بو از چمن گلشن ایزد دارد
صورت وسیرت خود را ز محمد دارد
همه گلها بنشتند به نظارّه او
تا که بابا بزند بوسه به رخساره او
شاد شد قلب همه از دل خرسند حسین
شد زمین محو جمال گل دلبند حسین
آسمان مات شد از چهره فرزند حسین
مثل غنچه زده لبخند به لبخند حسین...
کاش ما آینه دار گُل مولا باشیم
همه جا آبروی اهل توّلا باشیم
ای «وفائی» همه آسوده به فردا باشیم
گرمحبّان علی اکبر لیلا باشیم
شاعر : سیدهاشم وفایی